امروز: سه شنبه 4 دی 1403
دسته بندی محصولات
بخش همکاران
بلوک کد اختصاصی

استرس و بهداشت روانی

استرس و بهداشت روانیدسته: روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید: 58 بار
فرمت فایل: doc
حجم فایل: 245 کیلوبایت
تعداد صفحات فایل: 60

پژوهشگرانی كه استرس و رابطه آن با بهداشت روانی را مطالعه كرده‌اند، از استرس تعاریف زیادی ارائه داده‌اند در اینجا تعریف سلیه (1994)، فیزیولوژیست كانادایی آورده می‌شود سلیه، كه تحقیقات و نوشته‌های او درباره استرس، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است، استرس را چنین تعریف می‌كند مجموعه واكنش‌های غیراختصاصی ارگانیسم در مقابل هر نوع تقاضای سازگاری از آن مثال

قیمت فایل فقط 3,900 تومان

خرید

استرس و بهداشت روانی

استرس و بهداشت روانی

تعریف استرس

پژوهشگرانی كه استرس و رابطه آن با بهداشت روانی را مطالعه كرده‌اند، از استرس تعاریف زیادی ارائه داده‌اند. در اینجا تعریف سلیه (1994)، فیزیولوژیست كانادایی آورده می‌شود. سلیه، كه تحقیقات و نوشته‌های او درباره استرس، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است، استرس را چنین تعریف می‌كند: مجموعه واكنش‌های غیراختصاصی ارگانیسم در مقابل هر نوع تقاضای سازگاری از آن. مثال زیر مطلب را روشنتر می‌كند. اگر در چله زمستان فوتبال بازی كنیم، بدن ما با سرعت بخشیدن به ضربان قلب و تنفس و با تحریك غدد مولد عرق، واكنش نشان خواهد داد. اگر ده دقیقه مانده به شروع كلاس، مطلع شویم كه باید گزارش تحقیقی خود را همین امروز تحویل دهیم، تعداد ضربان‌های قلب و آهنگ تنفس افزایش خواهد یافت و عرق سرد سرتاپای وجود ما را خواهد گرفت. بدین ترتیب، می‌توان گفت: استرس عبارت از یك واكنش جسمی‌است كه به دنبال یك تحریك درونی(شناختی) یا بیرونی (محیطی) بوجود می‌آید. محركی كه استرس بوجود می‌آورد، عامل استرس‌زا نامیده می‌شود.

برای آن كه استرس و عوامل استرس‌زا روشنتر تعریف شود، باز هم مثال می‌آوریم. فرض كنید درس سمینار دارید و از شما خواسته‌اند تا درباره موضوعی مطلب جمع‌آوری كنید و آن را در كلاس به صورت سخنران (كاری كه در تخصص شما نیست) ارائه دهید. واكنش‌های جسمی، مثل افزایش تعداد ضربان‌های قلب و آهنگ تنفس، بالا رفتن فشار خون، درد معده، خشك شدن دهان، عرق كردن دستها و. . . . نشانه‌های استرس خواهد بود. عوامل استرس‌زا، كه این واكنش‌ها را راه می‌اندازد، عبارتند از: انتقاد درونی از خود، دلهره ناشی از نگاه‌های كنجكاوانه برخی دانشجویان، لب و لوچه آویزان كردن برخی دیگر، تفسیرها و واكنش‌های استاد. بنابراین، عامل استرس‌زا، یعنی هر محركی كه استرس بوجود آورد.

استرس مثبت و استرس منفی

نباید از مثال بالا چنین نتیجه گرفت كه استرس همیشه منفی است و باید از آن اجتناب كرد. اگر خوب توجه كنیم، خواهیم دید كه تعریف سلیه، هرنوع تقاضای سازگاری از ارگانیسم را استرس‌آور می‌داند. بنابراین، می‌توان گفت كه تقریباً همه محرك‌های بیرونی می‌توانند استرس ایجاد كنند، چون همه آنها از ارگانیسم می‌خواهند كه سازگار شود، مثلاً وقتی صدایی می‌شنویم، به طرف آن برمی‌گردیم و وقتی غذایی در دهان می‌گذاریم، بزاق ترشح می‌شود و همه این اعمال برای سازگاری با موقعیت است.

بدین ترتیب می‌توان گفت كه در موارد زیادی، استرس خوشایند و مفید خواهد بود، مثلاً ورزش، عامل استرس‌زای خوشایند و مفیدی است، زیرا اثربخشی دستگاه قلبی ـ عروقی را افزایش می‌دهد. سلیه (1974) بین استرس خوشایند یا مثبت، مثلاً ورزش ملایم و استرس ناخوشایند یا منفی، مثل بیماری بلندمدت، تفاوت قائل می‌شود. می‌توان گفت كه ارگانیسم همیشه در حال استرس است، خواه این استرس خوشایند باشد یا ناخوشایند، خواه ملایم باشد یا ناملایم. نبود كامل استرس هرگز امكان‌پذیر نخواهد بود، مگر اینكه تحریك بیرونی وجود نداشته باشد و آن زمانی است كه فرد در زیر خروارها خاك خوابیده است. بنابراین، وجود استرس برای بقاء ضرورت دارد.

روانشناسانی كه در زمینه‌ی بهداشت روانی كار می‌كنند، اصولاً علاقه دارند پیامدهای منفی استرس را مطالعه كنند و به همین دلیل، آنها اصطلاح استرس را در معنای استرس منفی یا زیان‌آور بكار می‌برند، حال آنكه استرس می‌تواند جنبه مثبت نیز داشته باشد.

علت‌های استرس، دگرگونی‌ها و گرفتاری‌های زندگی

استرس در همه زمینه‌های زندگی و در همه جا با درجات مختلف، حضور دائمی‌دارد. علت‌های اصلی استرس عبارتند از: دگرگونی‌های زندگی، استرس بلندمدت، گرفتاری‌های زندگی، ناكامی‌و تعارض‌ها.

دگرگونی‌های زندگی

رویدادهای مهمی‌كه زندگی را تحت تاثیر قرار می‌دهند، مثل ازدواج، فوت یكی از اعضای خانواده یا تغییر محل سكونت، می‌توانند استرس به همراه آورند. طبق نظر هولمز و راهه (1967)، مواجه شدن با تعداد زیادی از موقعیت‌های استرس‌زا، در یك زمان كوتاه، می‌تواند برای بهداشت روانی پیامدهای نامساعد داشته باشد. همه تغییرات زندگی، از جمله ازدواج، مرگ یكی از اعضای خانواده، تغییر در ساعات كار روزانه و حتی تغییر در ساعات حركت وسایل نقلیه استرس‌زاست و اگر میزان استرس از توانایی سازگاری ارگانیسم قراتر رود، می‌تواند بهداشت روانی او را بخطر اندازد و حتی به بیماری‌های جسمی‌نیز منجر شود.

هولمز و راهه، مقایسه‌ای تهیه كرده‌اند كه 41 موقعیت استرس‌زا را به ترتیب اهمیتی كه دارند، شامل می‌شود و می‌تواند رابطه دگرگونی‌های زندگی با بهداشت روانی را پیش‌بینی كند. مولفان، برای هر یك از موقعیت‌ها، ارزش عددی قایل شده و بدین وسیله مقیاسی بوجود آورده‌اند كه دگرگونی‌های زندگی را ارزشیابی می‌كند.

مقیاس ارزشیابی دگرگونی‌های زندگی

مقیاس هولمز و راهه در زیر آورده‌ شده است. موقعیت‌ها را بخوانید، دگرگونی‌های زندگی خود را در دوازده ماه گذشته و امتیازهای مربوط به آنها علامت بزنید. جمع كل امتیازها را بدست آورید. اگر جمع كل امتیازها بین 200-150 شد، 37% احتمال خواهد داشت كه در طول سال مریض شوید. اگر جمع كل امتیازها بین 200 تا 300 و بالاتر از 300 شد، احتمال بیماری شما به ترتیب، 50. 80% خواهد بود.

طبق نظر مولفان، اشخاصی كه امتیازهای آنها بیشتر از 300 باشد، در مقایسه با افرادی كه در حد متوسط قرار دارند، احتمالاً از نظر روانی افسردگی نشان می‌دهند و از نظر جسمی، به بیماری‌های قلبی ـ عروقی و غیره نیز مبتلا می‌شوند. مولفان كه افزایش جمع كل امتیازها می‌تواند پیش آگهی افزایش حوادث و رویدادهای ناگوار زندگی باشد.

البته، مقیاس هولمز و راهه انتقادهای زیادی بدنبال آورده است، زیر برخی متخصصان بهداشت روانی معتقدند كه تعداد زیادی از این موقعیت‌ها استرس‌زا نیست. پس می‌توان پرسید كه دقت این مقیاس تا چه اندازه لازم است؟

مقیاس هولمز و راهه برای ارزشیابی دگرگونی‌های زندگی

موقعیت‌ها را یك به یك بخوانید و دگرگونی‌های خود در دوازده ماه گذشته و امتیازهای مربوط به آنها را علامت بزنید. جمع كل امتیازها را به دست آورید و برای تفسیر نتایج، به متن مراجعه شود.

موقعیت‌

امتیاز

پاسخ

فوت همسر

100

r

طلاق

73

r

جدایی از همسر

65

r

زندانی شدن

63

r

فوت یكی از اعضای خانواده

63

r

زخمی‌یا بیمار شدن

53

r

ازدواج

50

r

از دست دادن كار

47

r

آشتی با همسر

45

r

بازنشستگی

45

r

تغییر در سلامتی یكی از اعضای خانواده

44

r

حاملگی

40

r

مسائل جنسی

39

r

ورود عضو جدید به خانواده

39

r

تغییر در محل كار

39

r

تغییر در وضع اقتصادی

38

r

تغییر در تعداد درگیری‌ها با همسر

35

r

وام مهم مسكن

32

r

ناتوانی در پرداخت وام مسكن یا وامی‌دیگر

30

r

تغییر در مسوولیت‌های شغلی

29

r

رفتن یك فرزند از خانه

29

r

اختلاف با والدین همسر

29

r

تحقق یافتن برنامه‌های شخصی سطوح بالا

28

r

شروع مجدد یا قطع كار همسر

26

r

شروع یا پایان تحصیلات

26

r

تغییر در شرایط زندگی

25

r

تجدیدنظر در عادات شخصی

24

r

مساله با والدین

23

r

تغییر در ساعات یا شرایط كار

20

r

تغییر محل سكونت

20

r

تغییر محل تحصیل

20

r

تغییر در سرگرمی‌ها

19

r

تغییر در فعالیت‌های مذهبی

19

r

تغییر در فعالیت‌های اجتماعی

19

r

وام كوچك خرید خانه یا غیره

17

r

تغییر در ساعات خواب

17

r

تغییر در تعداد دور هم جمع شدن‌های خانوادگی

16

r

تغییر در عادات غذایی

15

r

گذراندن تعطیلات تابستانی

13

r

شركت در جشن‌های نوروزی

12

r

خلاف‌كاری‌های جزئی

11

r

لازاروس و فولكمن (1984) سه فرضیه ارائه داده‌اند كه اساس ارزشیابی استرس بر حسب موقعیت‌ها را تشكیل می‌دهند. آنها ابتدا فرضیه استرس‌آور بودن هر دگرگونی را مورد تردید قرار داده‌اند. این دو نظریه‌پرداز، برای بیان تردید خود، بر تحقیقاتی تكیه كرده‌اند كه طبق یافته‌های آنها، رویدادهای مهم و چشمگیر زندگی، مثل یائسگی و بازنشستگی، در اكثر افراد مسائل جدی به همراه نمی‌آورد (نوگارتن، 1970؛ روزوف، 1963).

همچنین آنها روی این اعتقاد تردید كرده‌اند كه دگرگونی باید آنقدر مهم باشد كه استرس بیماری‌زا ایجاد كند. آنها متوجه شده‌اند كه انسان‌ها، در ادراك از رویدادها، تفاوت‌های فردی زیادی دارند، به طوری كه یك رویداد معین برای یكی استرس شدید ایجاد می‌كند‌، اما برای دیگری هیچ استرسی به همراه نمی‌آورد، مثلاً خانه و نقل مكان به محیط دیگر می‌تواند برای یكی كاملاً استرس‌آور و برای دیگری آْرزوی دیرینه باشد.

به عقیده لازاروس (1990)، موقعیت زمانی استرس‌زا خواهد بود كه فرد وادار شود تا برای مقابله با آن از منابعی كه در اختیار دارد، به شدت استفاده كند. او معتقد است كه ما موقعیت‌ها را ارزشیابی می‌كنیم تا ببنیم آیا در حال حاضر خطرناك هستند یا بالقوه می‌تواند خطرناك باشند یا رقابتی ایجاب می‌كنند كه با خوشبینی و علاقه آن را دنبال می‌كنیم؟ ما این ارزشیابی را بر اساس افكار، استعدادها و تجربه‌های شخصی انجام می‌دهیم. بدین ترتیب، هر موقعیت بر اساس ارزشیابی خود شخص، می‌تواند یك آزمایش سخت یا یك موقعیت طلایی باشد.

بالاخره، لازاروس و فولكمن، معتقد نیستند كه دگرگونی‌های مهم زندگی می‌توانند علت‌های بیماری‌ها باشند. درست است كه استرس می‌تواند به طور معنی‌دار، به بیماری‌های مختلف كمك كند، همبستگی بین ارزش‌های دگرگونی‌ها و بیمای نزدیك به 12/0 است. به دلیل این همبستگی ضعیف، به نظر می‌رسد كه ارزش‌های دگرگونی‌ها برای پیش‌بینی بیماری مناسب نیست.

استرس بلندمدت

موقعیت‌های استرس‌زا تنها به صورت رویدادهای كوتاه‌مدت، مثل مرگ یا تولد جلوه نمی‌كند، ازدواج با شكوه یا حقیرانه، موقعیت‌های كاری نامناسب یا جو سیاسی خفقان‌آور نیز می‌توانند به صورت‌های عامل‌های استرس‌آور بلندمدت جلوه كند. با این همه، خواه این عوامل كوتاه‌مدت باشند خواه بلندمدت، هر شخص به نحو متفاوتی در مقابل آنها واكنش نشان می‌دهد، مثلاً یك كارگر می‌توان سالیان سال در زیر سلطه یك كارفرمای بداخلاق به كار خود ادامه دهد، اما كارگر دیگری حتی نمی‌تواند یك ماه نیز طاقت بیاورد.

واكنش هر كس در مقابل عوامل استرس‌زای بلندمدت، به ارزشیابی شناختی او از موقعیت وابسته است. از نظر شخصی، رویدادهای طلاق، از دست دادن كار، اعتیاد به الكل و مسائل اقتصادی می‌توانند برای همه اعضای خانواده استرس شدیدی به همراه آورند. زندگی اجتماعی نیز می‌تواند استرس‌آور باشد، زیرا برای پیدا كردن چند دوست و نگاه داشتن آنها، اغلب به تلاش و انرژی زیادی نیاز داریم. این حالت مخصوصاً در مورد كسانی كه كمرو هستند یا در مقابل بیگانگان راحت نیستند، بیشتر صدق می‌كند. حفظ دوستی‌های بلندمدت نیز گاهی دشواری‌هایی بوجود می‌آورد، زیرا دوری مسافت، الزام‌های اداری یا شغلی و ازدواج، ساعت فراغت را محدود و رفت و آمدها را دشوار می‌كند. همه‌ی این عوامل استرس‌های بلندمدت به همراه می‌آورد.

در تحقیقات مربوط به استرس بلندمدت، اغلب عوامل استرس‌زا در محیط كار یا در ارتباط با كار را مطالعه كرده‌اند. اشخاص معمولاً از این نظر استرس دارند كه می‌خواهند شغل خود را حفظ كنند یا‌ آن را تغییر دهند، زیرا نیاز به درآمد دارند یا نمی‌توانند با همكاران خود كنار بیایند. بنابراین، در اجتماعی كه امنیت شغلی وجود ندارد و مردم همیشه نگران از دست دادن كار خود هستند، یا نمی‌توانند محل كار خود را تغییر دهند و در كنار افرادی باشند كه با آنها راحت هستند، بهداشت روانی رخت می‌بند و به ناكجا آباد می‌رود.

استرس می‌تواند خود فرد و اعضای خانواده او را به شدت تحت تاثیر قرار دهد. طبق تحقیقات، پدری كه از نظر كاری استرس دارد، بیشتر آماده است كه با خانواده و مخصوصاً با پسر خود درگیری پیدا كند. اثر این درگیری تا آنجا پیش می‌رود كه پسر در ایجاد رابطه رضایت‌بخش با دوستان خود نیز ناموفق می‌شود.

گرفتاری‌های زندگی

علاوه بر انواع مختلف استرس‌های بلندمدت، استرس‌های روزانه نیز وجود دارند كه به گرفتاری‌ها یا كارهای روزانه نسبت داده می‌شوند. این گرفتار‌ی‌ها، كه به ظاهر بی‌معنا و كم‌اهمیت به نظر می‌رسند، مثل پیدا كردن جای پارك برای اتومبیل، ایستادن در صف نان و اتوبوس، پرداخت به موقع پول آب، برق و تلفن، كنترل دفعات تلفن به شهرستان، كنترل مصرف روزانه آب و برق و. . . . می‌توانند به منابع مهم استرس تبدیل شوند و بهداشت روانی را با نوسان‌های زیان‌آور مواجه كنند.

برخی متخصصان معتقدند كه گرفتاری‌های روزانه خیلی بیشتر از رویدادهای زندگی استرس‌زاست. در واقع، می‌توان گفت كه وقتی رویدادهای مهمی‌در زندگی اتفاق می‌افتد، گرفتاری‌های روزانه خود به خود افزایش می‌یابند و در نتیجه خود رویداد بیشتر استرس‌زا می‌شود. مثلاً به هنگام ازدواج یا مرگ عزیزان، گرفتاری‌های زندگی بیشتر می‌شود و قدرت استرس‌زایی ازدواج یا مرگ را افزایش می‌دهد. به همین علت، در مقیاس ارزشیابی دگرگونی‌های زندگی، به تغییر محل سكونت 12 امتیاز و به طلاق 73 امتیاز داده شده است. تغییر محل سكونت، تعداد زیادی گرفتاری‌های روزانه ایجاد می‌كند، اما طلاق می‌تواند در دراز مدت، دهها گرفتاری بوجود آورد، از جمله اجبار در تعویض خانه یا ترك خانه بوسیله زن یا شوهر. حتی امكان دارد كه مقدمات تعویض خانه یا گذاشتن خانه در معرض فروش، خیلی بیشتر از اثا‌ث‌كشی استرس‌آورتر باشد. همه این رویدادهای مهم و به همراه آنها، همه گرفتاری‌های زندگی می‌توانند بر سلامت روانی ضرر داشته باشند، اما همانطور كه گفته شد، در این مورد نیز تفاوت‌های فردی قابل ملاحظه‌ای وجود دارد.

پیامدهای استرس، واكنش‌های ارگانیسم

این كه علت استرس روانی باشد یا جسمانی، خیلی مهم نیست. وقتی در حال استرس هستیم، بدن تعداد زیادی تغییرات فیزیولوژیك كوچك و بزرگ تحمل می‌كند. مهمترین این تغییرات، كه می‌تواند مقاومت بدن در مقابل بیماری‌ها را تضعیف كند، آنهایی هستند كه بوسیله دستگاه عصبی خودكار (سمپاتیك و پاراسمپاتیك) تنظیم می‌شود.

آثار فیزیولوژیك استرس

در استرس‌های ضعیف‌، دستگاه پاراسمپاتیك سرعت ضربان قلب را كاهش می‌دهد و فشار خون را پایین می‌آورد، در حالی كه حركات ماهیچه‌ای معده و روده را افزایش می‌دهد. بدین ترتیب، ارگانیسم می‌تواند انرژی لازم را نگهدارد، مواد غذایی را جذب كند، عملكرد طبیعی داشته باشد و نهایتاً از نظر بهداشت روانی در حالت بهنجار به سر برد. در شرایط استرس‌زا، دستگاه سمپاتیك فعال می‌شود. بدین صورت كه تعداد ضربان‌های قلب و تعداد نفس كشیدن‌ها را افزایش می‌دهد، فشار خون و ماهیچه‌‌ای را بالا می‌برد، حركات ماهیچه‌ای را كند و رگ‌های خونی را منقبض می‌كند و برخی هورمون‌ها، از جمله آدرنالین و كرتیزول را آزاد می‌سازد. این هورمون‌ها چربی‌ها را به جریان خون وارد می‌كنند و در نتیجه برای ارگانیسم انرژی فراهم می‌آورد.

جنگ یا گریز

می‌توان گفت كه فعالیت سمپاتیك، واكنش در مقابل استرس است و به راحتی تبیین می‌شود. در مراحل اول تكامل انسان، برای رو در رویی با استرس، دستگاه عصبی خودكار یكی از این دو سایق را راه می‌انداخت: جنگ یا گریز. وقتی فرد در حالت استرس شدید قرار می‌گرفت، مثلاً زمانی كه مجبور می‌شد با خرسی یا دشمنی قوی‌تر از خود روبرو شود، تنها دو راه منطقی در پیش داشت: جنگ یا گریز. در این شرایط، اجداد ما به نیروهای فیزیولوژیك، نیروهایی كه به كمك دستگاه عصبی سمپاتیك فراهم می‌شود، نیاز داشتند.

ما نیز همان واكنش‌های خودكار نیاكان خود را داریم، اما محیطی كه در آن زندگی می‌كنیم، خیلی فرق دارد. برای آنكه بتوانیم از موقعیت‌های استرس‌زا بیرون بیاییم، خیلی كم اتفاق می‌افتد كه مستقیماً مبارزه كنیم یا بدون از دست دادن فرصت، پا به فرار بگذاریم. بنابراین، نیاز نداریم كه تعداد ضربان‌های قلب افزایش یابد یا فشار خون بالا رود و میزان هورمون‌ها نیز بیشتر شود. در دنیای امروزی، برای آنكه بتوانیم بهداشت روانی و سلامت جسمی‌خود را از دست ندهیم، یاد نگرفته‌ایم جنگ یا گریز كنیم، بلكه یاد گرفته‌ایم خونسرد باشیم و مسایل را به شیوه منطقی حل كنیم. این شیوه عمل، ما را از واكنش جسمی‌در مقابل تغییرات فیزیولوژیك، تغییراتی كه بوسیله عوامل استرس‌زا بوجود می‌آید، معاف می‌كند. در فرهنگ امروزی، واكنش فرار یا مبارزه‌ی دستگاه عصبی خودكار خود یك واكنش غیرانطباقی به حساب می‌‌آید. به علاوه، این واكنش تغییرات فیزیولوژیك ایجاد می‌كند كه آنها نیز به نوبه خود، می‌توانند در درازمدت برای سلامتی جسمی‌و روانی مضر باشند، بدین صورت كه بیماری‌های حاد، مثل حمله‌های قلبی و سرطان، بوجود آورند.

در سال 1963، سلیه اعلام كرد كه عوامل استرس‌زای شدید، واكنش فیزیولوژیك تعمیم یافته‌ای ایجاد می‌كند و این واكنش را سندرم كلی سازگاری نامید (شكل زیر). این واكنش سه مرحله دارد: مرحله اول اعلام خطر یا هشداری است، یعنی ارگانیسم از طریق فعال كردن دستگاه عصبی سمپاتیك (سرعت بخشیدن به ضربان‌های قلب، ‌بالا بردن فشار خون و افزایش ترشح هورمون‌ها و. . . ) در مقابل عوامل استرس‌زا واكنش نشان می‌دهد. بنابراین، ارگانیسم مقدار زیادی انرژی در اختیار می‌گیرد، بیشتر دقت می‌كند و آماده می‌شود كه با عوامل استرس‌زا مبارزه كند، اما مقاومت او در مقابل بیماری تضعیف می‌شود. اگر عامل استرس‌زا همچنان حضور داشته باشد، ارگانیسم به مرحله مقاومت وارد می‌شود. در این مرحله، هشداری یا اعلام خطر از بین می‌رود و ارگانیسم خود را با عامل استرس‌زا انطباق می‌دهد، میزان مقاومت او در برابر بیماری، به بالاتر از حد طبیعی افزایش می‌یابد. این مرحله برای ارگانیسم مرحله پرزحمتی است. ادامه طولانی عامل استرس‌زا، دیر یا زود مرحله فرسودگی را به همراه می‌آورد

جهت دریافت فایلاسترس و بهداشت روانی لطفا آن را خریداری نمایید

قیمت فایل فقط 3,900 تومان

خرید

برچسب ها : طرح توجیهی استرس و بهداشت روانی , روانشناسی , استرس , بهداشت روانی , دگرگونی‌ها و گرفتاری‌های زندگی , دگرگونی‌های زندگی , گرفتاری‌های زندگی , جنگ یا گریز , استرس و بهداشت روانی , دستگاه عصبی سمپاتیك , دانلود طرح توجیهی , پروژه دانشجویی , دانلود پژوهش , دانلود تحقیق , پایان نامه , دانلود پروژه

نظرات کاربران در مورد این کالا
تا کنون هیچ نظری درباره این کالا ثبت نگردیده است.
ارسال نظر